یاحسین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عبور از عجب رسیدن به معرفت

26 اردیبهشت 1395 توسط یا زهرا

یکی از بزرگترین مفاسد قلبی عجب است. ان شاءالله ما به کبر گرفتار نیستیم ولی معمولا به عجب که مقدمه کبر است گرفتاریم. عجب هم اگر خدای نکرده یک مقدار ریشه دار شود تبدیل به کبر می‌شود و اگر یک ذره کبر باشد انسان اصلا به حقیقت راه ندارد.

یادم هست که حضرت امام می‌گفتند، وضعیت مردم عادی در صحرای محشر خیلی راحت تر از علماست، چون علما به محض اینکه علم پیدا کردند، همین علم حجابشان می‌شود. یعنی اسباب عجبشان می‌شود و نسبت به آن علم، خودبین می‌شوند ولی مردم از آنجا که برای خودشان هیچ شانی از علم قائل نیستند، مشکلی ندارند. این است که عجب و خودبینی بزرگترین حجاب بین انسان و خدا می‌شود. کمال بشر در فناست، فنا یعنی از آدم هیچ اثری نمی‌ماند یعنی خودش از میان کاملا برداشته می‌شود. کسی که عجب دارد، بیشترین بعد را نسبت به حقیقت دارد به خاطر اینکه کمال قرب به خدا فناست یعنی از میان برداشتن آن خودی که در میان بنده خداست و اغلب در همین منزل می‌مانند؛ سخت ترین منزل هم هست و از آن نمی‌توانند بگذرند و گرفتار می‌شوند، گرفتار عجب می‌شوند و بدترین منزلها همین است. خیلی از آقایان که نمی‌رسند به دلیل عجب است. من هیچ دلیل دیگری نمی‌بینم از لحاظ اصولی هم وقتی به نتیجه نمی‌رسند به دلیل عجب است. یکی از دوستان می‌گفت سال 64 یا 65 بحثی راجع به ادغام با جهاد وزارت کشاورزی در گرفته بود. ما آن موقع در جهاد بودیم. یک آقای روحانی از نمایندگان مجلس بسیار بر ضد جهاد حرف می‌زد و می‌گفت: باید با وزارت کشاورزی ادغام شود. برای من سوال بود که این آدم با توجه به این که روحانی است واز این نظر به او اعتقاد دارند، از چه جهت به این حکم می‌رسد و بر آن این همه تاکید می‌کند؟ یعنی چه طور به این اعتقاد رسیده و بعد چطور به این اعتقادش اصرار می‌ورزد؟ ایشان خیلی دشمنی داشت. بعد یکی از دوستان ما که با ایشان یک سفر به خارج از کشور رفته بودند تعریف می‌کرد که این آقا آنجا چه می‌کرد من برایم خیلی روشن بود که علت اینکه کسی از این (آقایان) به اعتقادات اشتباه می‌رسد، این است که صفای روحی ندارد.

فرض کنید که نشستید علم اصولی خواندید و رسیدید. وقتی صفای قلب نباشد، در خدمت شیطان قرار می‌گیرد. عقل آن چیزی است که می‌تواند هم در خدمت شیطان واقع شود و هم در خدمت حضرت رحمان. مباحثی که در مورد عقل شیطانی و عقل رحمانی مطرح می‌شود، در اصول کافی زیاد است، یک موردش همان است که از حضرت صادق (ع) می‌پرسند، اگر عقل آن چیزی است که حضرت علی(ع) داشت، پس عقل معاویه چه بود؟ این (عقل معاویه)، شیطنت است ولی خوب توی این دنیا به آن هم عقل می‌گویند که ما به عقل رحمانی و شیطانی تفسیرش می‌کنیم. ولی واقعا از کجا می‌شود فهمید که چه کسی صاحب عقل شیطانی و چه کسی صاحب عقل رحمانی است؟ چطور است که یکی عقلش در خدمت شیطنتش واقع می‌شود و یکی در خدمت دینش؟ چطور است که یکی به اعتقاد اشتباه می‌رسد و بعد بر آن اصرار می‌کند؟ خیلی روشن است، یعنی در واقع رابطه اصول و وصول را نمی‌شود ندید. این رابطه یعنی کسی که به حقیقت واصل می‌شود اعتقادات درستی هم دارد، هرکس هم که به حقیقت واصل نشد یعنی از نظر قلبی و روحی به حقیقت نرسید، اعتقادات اشتباهی داشته است. این می‌شود که وقتی یک نفر مثل حضرت امام می‌آید، کافی است برای این که یک دنیا را متحول کند، ایشان وقتی می‌خواست قیام کند، حتی یک قیچی در جیبش نداشت. حتی یک قلم تراش یا چاقو در جیبش نبود. چطور این انسان در دنیایی که سیستم‌های جاسوسی و ضد جاسوسی پیشرفته ای دارد که هیچ چیز از دید آنها مخفی نمی‌ماند (در این نمایشگاههای خارج از کشور ـ اگر رفته باشید ـ حتی باماهواره پلاک خانه‌ها را هم نمایش می‌دهند و تمام حرکات ما را با هواپیماهای آواکس می‌دیدند و دقیق محاسبه می‌کردند و به همین دلیل هم خیلی از عملیات‌های ما لو می‌رفت) امام قیام کرد، فقط با یک عبا و عمامه بدون حتی یک قلم تراش و یا یک چاقوی کوچک؟ علتش آن است که شخص باید به آنجایی برسد که حضرت امام رسید. وقتی به آنجا برسد که حضرت امام رسید. وقتی به آنجا رسید خودش همه دنیا را متحول می‌کند به هیچ وسیله ای هم احتیاج ندارد. آن وقت همه قواعد و سنن واسباب در خدمت آن فرد در می‌آید.

نمی‌خواهیم اسباب را نفی کنیم ولی مسئله نسبت اسباب با انسان کامل است. این اسبابی که در دنیا هست اعم از اشیا، شامل سنن (الهی) است، همه اینها در مقابل انسان کل خاضع است. انسان کامل در این اسباب تسخیر و تصرف می‌کند، در باطن عالم نه در ظاهرش، ظاهرش بعدا اتفاق می‌افتد یعنی اول امام در باطن عالم تصرف کرد و بعد ما آثارش را در ظاهر عالم هم دیدیم. تا زمانی که آن تغییر در باطن عالم نیفتد در عالم ظاهر شاه نمی‌رود و انقلاب نمی‌شود. در واقع اینها آثار ظاهری آن تحول باطنی است که در وجود حضرت امام شکل گرفته ارتباط این دو مهم است که باید بفهمیم هیچ چیز دیگر این قدر فهمیدنی نیست. بعد تازه اگر این را بفهمید، این علم به اسماست یعنی به ذات نیست. اگر به ذات علم پیدا کند، تبعات و نتیجه آن علم بلافاصله می‌رسد. اگر علم ما به ذات بود همین الان که فهمیدیم با تزکیه روح می‌شود در عالم تسخیر کرد، به آن می‌رسیدیم یعنی همین الان به صفای قلب و تزکیه روحانی و کمال انسانی می‌رسیدیم، چرا نمی‌رسیم؟

هرچه هست این میان حجاب عجب است و (انسان) متناسب با این که این حجاب چقدر غلیظ و کدر و کثیف است، به اعتقادات اشتباه می‌رسد. این است که شما (اگر) الان دائم اصول و فلسفه بخوانید (و این حجاب از بین نرفته باشد)، فلسفه در خدمت آن کسی که می‌خواهد عالم را با شیطنت تسخیر کند، در می‌آید. مگر الان در خدمت غرب در نیامده است؟ خیلی راحت با مباحثی که در فلسفه مطرح می‌کنند، عالم را تسخیر می‌کنند. اصلا عالم ما یک عالم فلسفی است و غرب، عالم را با فلسفه تسخیر کرده است. اگر قرار بود فلسفه آدم را به جایی برساند، پس چطور (غرب) عالم را با فلسفه تسخیر کرده است؟

فلسفه آدم را به جایی نمی‌رساند، چنان که عرفان هم نمی‌رساند، عرفان نظری هم نمی‌رساند، اصل عرفان، عرفان عملی است نه عرفان نظری. حالا «مصباح الهدایه» حضرت امام را که به نظر من بهترین کتابی است که در عالم نوشته شده است ـ بگذاریم وسط و آن را بخوانیم چه فایده ای دارد؟ فایده اش این است که فقط نشانه‌هایی پیدا می‌کنید که به کجا باید رسید یا آدم رابطه بین اصول و وصول و رابطه درس و بحث و آنجایی که می‌خواهد برسد را می‌فهمد، رسیدن به آن، چیز دیگری می‌خواهد. مسئله من اینجاست. ببینید من حرف‌هایی که اینجا‌ها نوشته‌ام، مبتنی بر یافته‌هایی مجرد از سینما و رمان و تکنولوژی و تمدن جدید واین طور چیزهاست. این یافته‌ها مسلط بر اینهاست. یعنی اگر می‌بینید این عناوین اینجا نوشته شده، علتش این است که روزگار ما روزگار این گرفتاری‌هاست. یعنی ما الان به این چیزها و به تمام محصولات و لوازم تمدن غرب مبتلاییم و بزرگترین مبارزه ما هم عبور از اینها و یا غلبه بر اینهاست. علت اینکه این مباحث و عناوین را مطرح می‌کردم، این است که من یافته‌هایم را از طریق دیگری گیر آورده‌ام، از طریق سینما که به دست نیاورده‌ام فرض کنید این را شما بخوانید و بروید سینما را یاد بگیرید. منتها اینها از جای دیگری گرفته شده (و بعد آمده تحت عناوینی) مثل سینما و رمان و… از خود اینها نمی‌شود به جایی رسید، اگر آدم از خود اینها بخواهد به جایی برسد، مستغرق در اینها می‌شود.

 نظر دهید »

چرا به امام خامنه ای امام میگویم؟

28 فروردین 1395 توسط یا زهرا

چرا به امام خامنه ای امام میگوییم ؟

جواب به دو صورت است:

الف)جواب نقضی: به همان دلیلی که به اهل بیت (ع) و امام خمینی (ره) ،امام میگوییم به همان دلیل به مقام عظمای ولایت امام میگوییم.چرا خود کسی که این سوال را پرسیده به اهل بیت و امام خمینی ،امام می گوید. به همان دلیل هم ما به امام خامنه ای (حفظه الله) امام می گوییم.

ب)جواب حلی: که 5 جواب دارد:

1.اولا قاعده در هر نظامی چه اسلامی چه غیر اسلامی ،چه مردمی چه غیر مردمی، دمکراسی یا غیر دمکراسی و…(هرجورنظامی) نظرات و عقاید بانی نظام سند است (کلیه عقلا پذیرفته اند و نیازبه دلیل ندارد) و بانی نظام فرمودند که ولایت فقیه باید امام خطاب شود و در قانون اساسی ما 3 بار آمده که ولایت فقیه باید امام خطاب شود.

2.در شاخصی (میزان) که امام (ره) به ما دادند فرمودند که (مضمون کلام): هرآنچه را که غرب درصدد رد آن بود شما محکم به آن بچسبید و به کرات مشاهده شده که در تمامی شبکه های مخالف نظام جمهوری اسلامی بیشترین چیزی که تاکید بر نبود و رد آن شده است این بحث است که نباید به آقای خامنه ای امام گفته شود و آنها به شدت در حال پرورش این حرف هستند.پس ما طبق شاخص بانی نظام تاکید داریم بر امام بودن مقام عظمای ولایت فقیه یعنی حضرت آیت الله العظمی الامام سیدعلی خامنه ای (حفظه الله تعالی و ایده و ثبته و نصره)

3.سوء پیشینه ای که دیگران درست کرده اند که آقای هاشمی رفسنجانی در اولین نماز جمعه بعد از رحلت امام (2روز بعد از رحلت) در خطبه دوم نماز جمعه گفتند، که ما به جانشین امام که بانی انقلاب و نظام است امام نمی گوییم. در جواب او می گوییم که چرا شما به بانی نظام امام میگویید ولی چرا به جانشین او و حافظ نظام امام نگوییم.

4.در صحبتی که دکتر ولایتی (مشاور امام خامنه ای) با یکی از روسای دانشگاههای آلمان داشت پرسید (مضمون بحث):که چرا شما برای تعبیر از مقام آقای خامنه ای امام نمیگویید؟ او جواب دادکه اگر ما بگوییم رهبر که همیشه هم میگوییم شخصی مثل هیتلر یا ناپلئون و… در اذهان می آید و او را همانند سایر رهبرها جلوه میدهد ولی اگر بگوییم امام یک بار معنوی به همراه خود دارد که باعث میشود تمام امت اسلامی (کل مسلمانان جهان) دور آقای خامنه ای جمع شوند پس امام نمیگوییم تا دردسر برای خود درست نکنیم.

5.قرآن کریم که بزرگترین سند دین ماست برای کفار هم امام قائل است چنانچه در نص صریح قرآن کریم آمده (قاتلو ائمه الکفر)(سوره توبه آیه 12) مگر میشود کفار امام داشته باشند ولی ما امام نداشته باشیم.اگر بپرسید که امام داریم و او امام زمان (عج) است.جواب می دهیم آری صحیح است ولی آیا خداوندی که در نص صریح قرآن برای آب بدل (جانشین) قرار داده و فرموده (فتیمموا صعیدا طیبا) مگر میشود برای رهبری و امامت امت اسلامی که در زمان غیبت امام زمان (عج) است جانشین قرار ندهد و چه کسی بهتر از فقیه جامع الشرایط عالم به تمام مسائل دینی ،حکومتی،سیاسی ،نظامی و… وجود دارد که هم اکنون حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای (حفظه الله) می باشند.

دعای شهید صیادشیرازی (رحمه الله) در قنوت نماز:
(اللهم احفظ امامنا الخامنه ای و انصره و ایده و و ثبته)

منبع: استمرار ولایت ، انتظار ظهور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

ایا برای عفیف بودن باید چادری بود؟

28 فروردین 1395 توسط یا زهرا

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

آیا برای عفیف بودن باید چادری بود؟

گاه گفته می شود که چادر زن، هیچ ربطی به عفاف او ندارد. قلب و دل انسان باید پاک باشد و در غیر این صورت، پوشیدن صد تا چادر هم سودی نمی بخشد. در این راستا، از زبان شعر نیز مدد گرفته شده و برای مثال، می گویند:
چشم و دل را پرده می بایست امّا از عفاف
چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود
زنان را عصمت و عفّت ضرور است
نه چادر لازم و نه چاقچور است
چه زن خواهد که گردد با تو پیوند
نه چادر مانعش گردد نه روبند
گاهی نیز به زنان روستایی و ایلات استناد شده که با وجود اینکه چادر نمی پوشند، ولی عفیف و پاک هستند.

✅پاسخ:

1. به طور اجمال می پذیریم که ممکن است زنانی باشند که به رغم رعایت حجاب ظاهری و پوشیدن چادر، از نعمت عفاف بی بهره باشند یا در مقابل، زنانی باشند که در عین عفیف بودن، حجاب شرعی را رعایت نکنند. همچنین، درست است که عفیف بودن، با چادری بودن یکی نیست. چادر نوعی از حجاب ظاهری و عفّت، حجاب درونی و باطنی است، ولی نمی توان گفت هیچ ارتباطی بین عفاف و چادر وجود ندارد. مگر می توان رابطه ظاهر و باطن را نادیده گرفت؟

کسی که سیرت و باطنی پاک داشته باشد، آثار این پاکی درونی، خواه ناخواه در اعمال و رفتارش نمایان خواهد شد و در مقابل، متانت در سلوک و رفتار ظاهری و نیز رعایت عفاف در گفتار و کردار، حتّی اگر شده به مرور زمان، بر باطن اثر نهاده و عفت درونی را به همراه خواهد آورد. مگر نه اینکه رنگ لباس بر روان آدمی اثر می گذارد؟ مگر نه اینکه نام افراد در شخصیت درونی آنها تأثیر دارد؟ نوع پوشش ظاهری انسان نیز چنین است.

2. اینکه «دل باید پاک باشد»، مغالطه ای است جاهلانه، نه یک استدلال منطقی. ظاهر هر کس، آینه ای است که باطن او را انعکاس می دهد. به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» اگر دلی پاک باشد، به یقین نباید جز رفتار و کردار پاک از آن سرچشمه گیرد، ولی آیا رفتار زشتی چون خودنمایی، عشوه گری و دل و دین ربودن از بیماردلان به واسطه انتخاب نامناسب نوع، مقدار و رنگ پوشش ظاهری، رفتاری است که می تواند از درون پاک برخاسته باشد؟

3. اگر فرض کنیم زنان بی حجاب، عفیف و پاک دامن باشند و به اصطلاح، قلب و دلشان پاک باشد، آیا مردان نیز خواهند توانست هنگام دیدن آنها با آن وضع، قلب و دل خویش را پاک نگه دارند؟ آیا تحریک نخواهند شد، هوس بازی نمی کنند و مزاحم زنان پاک و عفیف نشده و امنیّت آنان را خدشه دار نخواهند کرد؟ نه تنها تجربه که تحقیقات علمی و روان شناسی نیز خلاف این مطلب را ثابت کرده است.


 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

روابط زن وشوهر

27 فروردین 1395 توسط یا زهرا

همسرداری اسلامی
حاج آقا دولابی می فرمودند:
آن قدر به تفرقه بین زن وشوهرحساسم که در خانه ای که زن وشوهر در آن از یکدیگر ناراضی هستند،نمی توانم بخوابم؛چون رحمت خدا قطع است وملائکه ،آن زن وشوهر راتا وقتی از هم ناراحت وبیزار هستند،لعنت می کنند واز آنان تبری می جویند.وقتی یگانه هستند،نور ورحمت خدا بر سر آنان می تابد.
✔می فرمودند؛ من در آن خانه نمی خوابم ونمی توانم هم بخوابم، مگر این که با هم صلح و آشتی کنند.
خانمی نزد آقا شکایت کرده بود که شوهرم مرا تحویل نمی گیرد.
✔حاج آقا به شوهر او فرموده بود:
تا وقتی که خانمت از تو راضی نشود،من تو را راه نمی دهم ودر قلب من وپیش من راه نداری.
کتاب محبت به زنان و کودکان

 

 نظر دهید »

استغفار

27 فروردین 1395 توسط یا زهرا

استغفار
رسول خدا ص خطاب به اصحاب فرمودند : آیا می دانید توبه کننده ی واقعی کیست ؟ آنان گفتند : نه ! سپس حضرت فرمود : *
1) هر گاه انسان به زبان و دل توبه کند ، ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید ، در حقیقت توبه نکرده است !
2) کسی که توبه کند ، ولی به عبادتش افزوده نشود ، او هم توبه نکرده است !
* 3)هر گاه کسی توبه کند ، ولی در لباس و قیافه ی ظاهری او تغییراتی داده نشود ، باز هم توبه نکرده است !
4 ) هر گاه شخصی توبه کند ، ولی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند ، گویا توبه نکرده است !
5) هر گاه کسی توبه کند ، لیکن در نشست و برخاست های او ، چهره ی اسلامی مشاهده نشود ، باز توبه ی او اساسی نیست !*
6)هر گاه کسی توبه کند ، ولی در مسائل خانوادگی ، و تربیت فرزند ، اخلاق اسلامی نداشته باشد ، و از راه انحرافی جنسی باز نگردد ، توبه نکرده است !
7) هر گاه کسی توبه کند ، ولی در اخلاق و نیت قلبی او تغییری حاصل نشود ، توبه نکرده است !*
8) هر گاه کسی توبه کند ، ولی انشراح قلب نداشته باشد ، و تنگ نظر و دست بسته داشته باشد ، توبه نکرده است !
9) هرگاه کسی توبه کند و آرزوهایش طولانی باشد و زبانش را حفظ نکند ، توبه نکرده است !*
10) هرگاه کسی توبه کند و اضافی اموال خود را صرف محرومان نکند ، توبه نکرده است !
سپس حضرت فرمودند : هر گاه توبه کننده این صفات دهگانه را رعایت کرد ، براستی او توبه کرده است !
امیرالمومنین ع فرمود : هنگامی که خدا اراده ی خیر برای بنده ای کند ، به هنگام انجام گناه ، او را گوشمالی می دهد تا توبه کند ، ولی اگر بر اثر اعمالش ، بدی و شرّ مقدر شود ، هنگام گناه نعمتی به او می بخشد تا توبه و استغفار را فراموش کند ، و به گناه ادامه دهد ، که در واقع نوعی عذاب مخفیانه و بتدریج است ، چنانکه خداوند می فر

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یاحسین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سیاسی
  • تاريخي
  • اعتقادی
  • اعتقادی
  • تاریخی
  • سیاسی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس